فهرست مطالب
Toggleداشتن استانداردهای سختگیرانه و میل به کمالگرایی، همیشه بهمعنای پشتکار بالا برای رسیدن به موفقیت نیست و گاهی اوقات نشاندهنده اختلال شخصیتی است.
احتمالا شما هم در زندگی خود با افرادی برخورد داشتهاید که به جزئیات بسیار ریز دقت میکنند و استانداردهای غیرواقعی برای خود یا حتی دیگران در نظر میگیرند. حتی شاید خود شما هم جزو این دسته از افراد ریزبین و کمالگرا باشید؛ افرادی که وقتی یک بسته اسمارتیز به آنها داده میشود شروع به جداکردن رنگهای مشابه و کنار هم چیدن این رنگها میکنند.
کسانی که چنین سختگیریهایی در زندگی دارند به اختلال شخصیت وسواسی جبری یا OCPD مبتلا هستند. در این مطلب به بررسی این اختلال خواهیم پرداخت و به شما خواهیم گفت که OCPD چه تفاوتهایی با اختلال وسواس فکری عملی (OCD) دارد.
OCPD چیست؟
کاملا عادی است که برخی از افراد نسبت به دیگران کوشاتر، سرسختتر و منظمتر باشند. این ویژگیها به هر فردی کمک میکنند تا مسیر موفقیت را در زندگی خود سریعتر از دیگران طی کند؛ اما شرایط زمانی سخت و غیرعادی میشود که این ویژگیهای مثبت و مفید، حالت افراطی به خود بگیرند و کیفیت سلامت جسمی، عاطفی و اجتماعی افراد را به شکلی منفی تحتتاثیر قرار دهند. در چنین شرایطی گفته میشود که فرد به اختلال شخصیت وسواسی جبری (OCPD) مبتلا است.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری، تحت تسلط شدید نظم، کمالگرایی و کنترل قرار دارند. مشغلهی ذهنی این افراد بهحدی شدید است که عملکردشان در زندگی را تحتتاثیر قرار میدهد و به آسیبدیدن آنها منجر میشود. برای درک بهتر این آسیب، فردی را تصور کنید که بهحدی تحتتاثیر قواعد اخلاقی سختگیرانهی خود قرار دارد که نمیتواند مسائل را از دید دیگران ببیند یا دانشآموزی که بهدلیل تمرکز بیشازحد روی جزئیات، در انجام تکالیف درسی خود به مشکل برخورد کرده است.
این امکان وجود دارد که افراد مبتلا به OCPD متوجه مشکل خود نباشد و هیچ نیازی به تغییر احساس نکنند. درواقع آنها بر این باور هستند که دیگران و اطرافیان نیاز به تغییر دارند؛ نه خود آنها.
افرادی که به اختلال شخصیت وسواسی جبری مبتلا هستند تمایل دارند که استانداردهای سختگیرانهی خود را به دیگران نیز تحمیل کنند. مشکل زمانی جدیتر میشود که وقتی فرد مقابل از پذیرفتن این استانداردها خودداری کند، مورد انتقاد شدید و حتی بیرحمانهی فرد مبتلا به OCPD قرار بگیرد.
چنین رویکرد انعطافناپذیری نسبت به زندگی، کیفیت روابط و زندگی افراد را دچار اختلال میکند و مشکلات جسمی و روحی شدیدی را برای آنان بههمراه میآورد. بدترشدن وضعیت روابط، به انزوا و تنهایی این افراد منجر میشود و احتمال بروز افسردگی را در آنها افزایش میدهد. مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی جبری بهدلیل تمرکز بیشازحد روی کمالگرایی، مستعد ابتلا به اختلالات تغذیهای، اضطراب و دیگر مشکلات جسمی و روحی نیز هستند.
علل و علائم OCPD
OCPD یکی از اختلالات شخصیتی فراگیر در دنیا بهشمار میرود. تحقیقات نشان میدهند که بین ۳ تا ۸ درصد از جمعیت جهان به این اختلال مبتلا هستند و میزان درگیری افراد مسن بیشتر از جوانان است؛ البته بهتر است بدانید که الگوهای رفتاری مداوم در این اختلال، از سنین نوجوانی و جوانی شروع میشوند.
علت دقیق بروز OCPD هنوز مشخص نشده است؛ اما بررسیهای انجامشده نشان میدهند که تربیت و محیط خانوادگی میتوانند نقش بسیار پررنگی در ابتلای افراد به این اختلال ایفا کنند؛ بهعنوان مثال افرادی که در خانوادههای بسیار سختگیر بزرگ شدهاند، بیشتر از دیگران در معرض ابتلا به OCPD قرار دارند. علاوهبر شرایط خانوادگی، وراثت نیز یکی از عواملی است که میتواند روی ابتلای افراد به اختلال شخصیت وسواسی جبری تاثیرگذار باشد.
علائم و نشانههای اختلال شخصیت وسواسی جبری به شرح زیر هستند:
کمالگرایی بسیار شدیدی که مانع از انجام کارها توسط فرد میشود.
استفاده از لیستها، قوانین و برنامههای دقیق برای حفظ نظم و رفع مشکلات
خودداری از سپردن کارها به افراد دیگر با رویکردهای متفاوت
اعتیاد به کار و غفلت از روابط شخصی
ذخیرهی افراطی پول برای بلایای احتمالی در آینده
وظیفهشناسی بیشازحد نسبت به اخلاقیات و ارزشها
وابستگی شدید به وسایل قدیمی بیارزش و دلنکندن از آنها
سرسختی بیشازحد در زندگی
داشتن شک و تردید بیشازحد
احتیاط و محافظهکاری بیشازاندازه در زندگی و خودداری از انجامدادن کارهایی که احتمال شکست در آنها وجود دارد.
نداشتن تمایل به سازگاری با افراد و شرایط مختلف
تمرکز بیشازحد روی یک ایده، وظیفه یا باور
نداشتن روحیهی انتقادپذیری
تمرکز بیشازاندازه روی عیبهای دیگران
داشتن تفکر دو قطبی یا سیاهوسفید (همیشه یا هرگز)
در نگاه اول، افراد مبتلا به OCPD اشخاصی موفق و بااعتمادبهنفس بهنظر میرسند. استانداردهای والای این افراد در برخی از مشاغل نیز بسیار کمککننده است و در مواقعی به موفقیت آنها منجر میشود؛ اما ناتوانی این افراد در سازگاری با اشخاص و شریط مختلف، در اغلب مواقع آنها را با مشکلات جدی مواجه میکند.
چگونه میتوان اختلال شخصیت وسواسی اجباری را تشخیص داد؟
تنها زمانی میتوان بااطمینان گفت که فردی به اختلال شخصیت وسواسی جبری مبتلا است که حداقل نیمی از نشانههای ذکرشده در قسمت قبل را داشته باشد؛ البته باید توجه داشت که این نشانهها باید بهعنوان یک الگوی رفتاری طولانیمدت در فرد ظاهر شوند.
یکی از روشهای بسیار کاربردی برای تشخیص این اختلال در افراد، استفاده از پرسشنامه و انجام مصاحبه با آنها است. اطلاعات ارائهشده توسط افراد، منبعی لازم برای تشخیص OCPD اما ناکافی هستند. برای تشخیص قطعی این اختلال، اظهارات دوستان، خانواده و اطرافیان فرد نیز باید بهدقت توسط متخصص سلامت و روان مورد بررسی قرار گیرند.
تشخیص OCPD از رفتار متعارف افراد در زندگی کار دشواری است و نیاز به دانش و تخصص دارد. متخصصان حوزهی سلامت روان برای تشخیص صحیح این اختلال از چند سوال بسیار مهم استفاده میکنند:
- آیا فرد بیشازحد با شغل خود درگیر است یا کار را وسیلهای برای داشتن ثبات مالی و دریافت دستمزد بالاتر میبیند؟
- آیا فرد کمالگرا است یا فردی ریزبین و دقیق بهشمار میرود؟
- آیا فرد دچار وسواس کنترل است یا فقط بهدنبال این است که در خانهی خود مقداری نظم حکمفرما باشد؟
- آیا فرد بهدلیل ارزش احساسی نمیتواند از اشیای قدیمی و بیارزش دل بکند؟
تشخیص OCPD حتما باید توسط متخصص انجام شود؛ چراکه در بسیاری از مواقع افراد مبتلا به این اختلال معتقد هستند که رویکرد آنها به زندگی، مفید و نه مضر است. با توجه به این موضوع، اگر با وجود داشتن چنین تفکری متوجه شدید که دیدگاه شما به زندگی و رفتارتان باعث واردآمدن آسیب به روابطتان شده، بهتر است با یک رواندرمانگر صحبت کنید.
اختلالات همزمان با OCPD
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری در بیشتر مواقع با اختلالات دیگری نیز دستوپنجه نرم میکنند. در چنین شرایطی، توجه همزمان به تمام این اختلالات و درمان آنها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؛ چراکه ممکن است این اختلالات روی یکدیگر تاثیر مستقیم داشته باشند. تعدادی از این اختلالات همزمان عبارت هستند از:
اختلالات خلقی
تحقیقات نشان میدهند که ocpd با اختلالات خلقی مانند افسردگی در ارتباط است. مشکلات ایجادشده در تعاملات اجتماعی، فرسودگی شغلی و ناتوانی در برآوردهکردن انتظارات خود، ازجمله عواملی هستند که به تشدید علائم افسردگی در مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی جبری منجر میشوند. علاوهبر افسردگی، داشتن افکار خودکشی نیز از دیگر اختلالاتی است که افراد مبتلا به OCPD آن را تجربه میکنند.
اختلالات شخصیتی
یکی از مسائلی که افراد مبتلا به OCPD با آن دستوپنجه نرم میکنند، اختلالات شخصیتی دیگری است که همزمان با این اختلال در افراد بروز پیدا میکنند. این بیماران ممکن است با مشکلاتی مانند اختلال شخصیت وابسته، اختلال شخصیت نمایشی، اختلال شخصیت دوریگزین یا اختلال شخصیت خودشیفته نیز درگیر باشند.
اختلالات تغذیهای
کمالگرایی ممکن است باعث شود تا افراد مبتلا به OCPD از استاندارهای غیرواقعی پیروی کنند و با اینکار به سلامتی خود ضربه بزنند. این درجه از کمالگرایی در افراد مبتلا به بیاشتهایی یا پرخوری عصبی دیده میشود. چنین شرایطی ممکن است همزمان با اختلال شخصیت وسواسی جبری در افراد بروز کند.
مشکلات جسمی
بهگزارش هلپ گاید، نتایج یکی از مطالعات انجامشده روی افراد مبتلا به OCPD نشان میدهد که این اختلال با سلامت قلبیعروقی و فشارخون بالا در افراد مرتبط است. در این گزارش آمده است که براساس یک بررسی دیگر بهنظر میرسد که OCPD با مشکلاتی مانند آرتریت و سکتهی مغزی نیز ارتباط مستقیم دارد.
اختلالات اضطراب
تلاش افراد مبتلا به OCPD برای حفظ نظم و رسیدن به کمال زمینه را برای ابتلای این افراد به اختلالات اضطراب فراهم میکند. اختلال اضطراب فراگیر، اختلال ترس یا هراس و OCD ازجمله مشکلاتی هستند که افرادی با اختلال شخصصیت وسواسی جبری در معرض ابتلا به آنها قرار دارند.
OCPD چه تفاوتی با OCD دارد؟
با وجود شباهت ظاهری بسیار میان نامهای OCPD و OCD، این دو اختلال تفاوتهای کلیدی و بسیار مهمی با یکدیگر دارند.
افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی یا OCD با افکار ناخواسته و وسواس فکری درگیر هستند. این افراد باوجود آگاهی از غیرمنطقیبودن ترسها و تمایلاتشان، اقداماتی را برای کاهش اضطراب خود انجام میدهند؛ بهعنوان مثال برخی از مبتلایان به این اختلال بهدلیل ترسی که از میکروبها و بیماری دارند، ممکن است بارها و بارها دستان خود را بشویند و ضدعفونی کنند.
افراد مبتلا به OCPD در مقایسه با افرادی که با اختلال OCD درگیر هستند، کمتر در جریان اختلال خود قرار دارند. این افراد، با افکار وسواسی و اعمال تکراری دستوپنجه نرم نمیکنند و درعوض تمایل افراطی به برقراری نظم و رسیدن به کمال دارند و این تمایلات را نیز بخشی از ارزشهای والای خود تلقی میکنند. براساس تحقیقات انجامشده، افراد مبتلا به OCPD در مقایسه با مبتلایان به اختلال OCD کمتر تکانشی هستند و تمایل بیشتری در بهتاخیرانداختن دریافت پاداش دارند.
اختلال شخصیت وسواسی جبری (OCPD) شایعتر از اختلال وسواس فکری عملی (OCD) است؛ اما درحدود ۱۵ الی ۲۸ درصد از افراد مبتلا به OCD ممکن است OCPD هم داشته باشند. افرادی که به هر دو اختلال مبتلا هستند، احتمالا علائم شدیدتر و اضطراب بیشتری را تجربه میکنند.
علاوهبر این، ماهیت اختلال OCPD سبب میشود تا بیماران درگیر با هر دو اختلال، تمایل کمتری نسبت به پذیرش درمان داشته باشند؛ اما درصورت دریافت درمان، کمالگرایی آنها باعث میشود تا با دقت بیشتری راهکارهای درمانی را انجام دهند و پیگیر فرایند درمان خود باشند.
درمانهای کمککننده برای افرادی مبتلا به OCPD
در کنار درمانهای تخصصی، اقدامات متعددی نیز وجود دارند که در محدودکردن جنبههای منفی OCPD به افراد کمک میکنند. اگر شما یا یکی از عزیزانتان از این اختلال رنج میبرید، بد نیست راهکارهای زیر را انجام دهید:
مدیریت استرس
افراد مبتلا به OCPD اغلب این احساس را دارند که وظایف بسیار زیادی برعهده آنها است و باید این وظایف را به بهترین شکل ممکن انجام دهند. درکنار این حس، ترس فلجکننده از شکست نیز باعث میشود تا آنها کارهای خود را تا جای ممکن به تعویق بیندازند؛ درنتیجه این افراد در زندگی خود استرس بسیار زیادی را تجربه میکنند.
تکنیکهای تمدد اعصاب ازجمله اقدامات مفیدی هستند که به این بیماران کمک میکند تا ضمن مدیریت استرس و بهبود خلقخوی خود، این حقیقت را نیز بپذیرند که برخی شرایط خارج از کنترل آنها هستند.
یکی از مفیدترین تکنیکهایی که در این زمینه میتوان به آن اشاره کرد، روش تنفس آگاهانه است. در این تکنیک، از دموبازدمهای عمیق برای کمکردن استرس و فشار روانی استفاده میشود. تمرکز روی تنفس باعث میشود تا افراد توجه کمتری به مسائل دیگر داشته باشند و در نتیجه استرس کمتری را تجربه کنند.
راهکار دیگر برای مدیریت استرس، داشتن تمرینات بدنی منظم است. فعالیت بدنی به ترشح هورمون اندروفین در بدن منجر میشود و بههمین دلیل نیز افراد احساسات خوبی را تجربه میکنند. فعالیتهایی مانند یوگا به ترشح هرچهبیشتر این هورمون در بدن و کاهش استرس افراد کمک خواهند کرد.
داشتن استراحت و خواب کافی، یکی دیگر از تکنیکهایی است که به کاهش استرس افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری کمک میکند؛ البته این روش، علاوهبر مدیریت استرس، بهبود عملکرد افراد را نیز بهدنبال دارد.
تکنیک بسیار موثر دیگری که به مدیریت استرس در افراد مبتلا به OCPD کمک میکند، داشتن رژیم غذایی سالم است. داشتن عادات تغذیهای ناسالم، به افزایش استرس در این افراد منجر میشود و بههمین دلیل نیز برنامهریزی برای تغذیهی سالم، باید به یکی از اولویتهای برنامهریزی این اشخاص تبدیل شود.
خوددلسوزی
افراد مبتلا به OCPD انتظارات زیادی از خود دارند و یکی از بارزترین خصوصیات آنها بزرگنمایی نقصهای خود یا دیگران است. خوددلسوزی یا شفقت به خود، با پذیرش این موضوع آغاز میشود که همهی انسانها با محدودیتهایی در زندگی خود مواجه هستند. داشتن خودددلسوزی به این معنی است که افراد قبول میکنند که باوجود تلاشهای بسیار در زندگی، گاهی اوقات ممکن است شکست را نیز تجربه کنند.
خوددلسوزی به افراد کمک میکند تا به ناکامیهای زندگی، بهعنوان فرصتهایی برای رشد و یادگیری نگاه کنند و خود را بابت اشتباهاتی که مرتکب میشوند ببخشند.
یکی از گامهای موثر برای داشتن خوددلسوزی، توجه به صحبتهایی است که افراد با خودشان دارند. خودگوییهای منفی مانند: من به اندازه کافی خوب نیستم یا من یک احمق هستم، ازجمله مکالماتی هستند که شخص را بهسوی افسردگی سوق میدهند و درک او را از واقعیت مخدوش میکنند. توجه روی خودگوییهای منفی و تلاش برای جایگزینکردن آنها با عبارات مثبت، یکی از اقدامات موثری است که به افراد مبتلا به OCPD کمک میکند تا زندگی سادهتر و زیباتری را تجربه کنند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری باید از خودگویی برای تشویق خود استفاده کنند؛ نه تخریب. این افراد باید بهگونهای با خودشان صحبت کنند که گویی قصد آرامکردن و دادن قوت قلب به یکی از عزیزانشان را دارند.
مدیریت احساسات
در سال ۲۰۱۵ مطالعهای انجام شد که به بررسی عملکرد عاطفی در افراد مبتلا به OCPD پرداخت. این مطالعه نشان داد که اختلال شخصیت وسواسی جبری با سطوح بالایی از احساسات منفی مانند ناامیدی و مشکل در شناسایی و پذیرش احساسات مرتبط است؛ بنابراین سعی در پنهانکردن احساسات توسط افراد مبتلا به OCPD موضوعی کاملا عادی است. این افراد حتی ممکن است از ابراز احساسات دیگران نیز احساس ناراحتی کنند.
سرکوب احساسات، بهمرور زمان مشکلاتی مانند افسردگی و انفجار خشم را بهدنبال دارد؛ بنابراین مدیریت احساسات از اهمیت بسیار زیادی برای مبتلایان به OCPD برخوردار است. یکی از راهکارهای موثر در این زمینه، شناسایی احساسات مختلف و پرهیز از انکار یا سرکوب این احساسات است. یادگیری علائم فیزیکی احساسات مختلف، اولین قدمی است که افراد میتوانند در این راه بردارند؛ بهعنوان مثال افراد ممکن است یاد بگیرند که هنگام عصبانیت فک آنها سفت میشود.
قدم بعدی در مدیریت احساسات، پذیرش آنها است. مبتلایان به OCPD باید یاد بگیرند که همهی افراد طیف وسیعی از احساسات مختلف را تجربه میکنند و داشتن احساساتی مانند خشم یا غم، آنها را به فردی ضعیف تبدیل نمیکند.
راهکار بسیار مفید دیگری که در زمینهی مدیریت احساسات به مبتلایان OCPD کمک میکند، تلاش برای شناسایی و حل مشکلات است. گاهی اوقات دلایل بسیار سادهای برای احساسات منفی وجود دارند که افراد با شناسایی آنها میتوانند درجهت رفع این مشکلات قدم بردارند و احساسات ناخوشایند خود را مدیریت کنند.
آخرین راهکار کاربردی برای مدیریت احساسات، ارزیابی مجدد موقعیت است. اینکار به افراد کمک میکند تا چشمانداز واقعیتری از موقعیت خود داشته باشند و شرایط ناخوشایند را به چشم فجایع بزرگ نبینند؛ بهعنوان مثال میتوان به موقعیتی اشاره کرد که در آن فرد از برنامهی روزانهی خود عقب افتاده و مجبور است تمرین ورزشی همیشگی را به تعویق بیندازد. در چنین شرایطی شخص باید بتواند درک درستی از موقعیت خود داشته باشد و موقعیت پیشآمده را مانند فاجعهای بزرگ ارزیابی نکند.
درخواست کمک از دیگران
مبتلایان به OCPD باید بپذیرند که بهتنهایی قادر به رفع مشکلات خود نیستند و باید از دیگران نیز کمک بگیرند. اطرافیان این افراد باید آنها را به دریافت کمک از افراد متخصص یا حتی افرادی با اختلال مشابه تشویق کنند. صحبت با افراد درگیر با OCPD به این اشخاص کمک میکند تا مشکلات خود را بپذیرند و در جهت رفع آنها قدم بردارند.
درمانهای حرفهای برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری
راهکارهای خودیاری که در بالا به آنها اشاره کردیم بهتنهایی قادر به درمان مشکلات افراد مبتلا به OCPD نیستند و این بیماران به درمانهای حرفهای هم نیاز دارند. رواندرمانی یا تراپی، از موثرترین روشهایی است که به درمان مشکلات بیماران مبتلا به OCPD کمک میکند.
یکی از رویکردهای مورد استفاده در این زمینه، رفتاردرمانی شناختی (CBT) است. در این رویکرد، رواندرمانگر توجه فرد را به این نکته جلب میکند که چگونه باورهای سختگیرانه، سلامت روان وی را با خطرات جدی مواجه میکنند. اینکار به افراد کمک میکند تا در باورهای خود بازنگری کنند و سختگیری کمتری نسبت به خود داشته باشند.
دیگر رویکرد بهکاررفته برای درمان افراد مبتلا به OCPD، «رواندرمانی تحلیلی» نام دارد. این رویکرد به افراد کمک میکند تا شرایط کنونی را با تجربیات گذشتهی خود مرتبط کنند. در جریان این درمان ممکن است فرد به این نتیجه برسند که نیاز او به کنترل و نظم شدید در تجربیات دوران کودکی وی ریشه دارد.
از دیگر روشهای رواندرمانی که برای کمک به افراد مبتلا به OCPD از آنها استفاده میشود، میتوان به تکنیکهای زیر اشاره کرد:
- رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT) که به تعدیل عواطف افراد کمک میکند.
- نیدوتراپی (Nidotherapy) که روی ایجاد تغییرات محیطی برای بهبود سلامت روان افراد تاکید دارد.
درکنار رواندرمانی، از درمان دارویی نیز برای بهبود وضعیت افراد مبتلا به OCPD استفاده میشود؛ البته باید توجه داشته باشید که هیچ دارویی برای درمان تمام جنبههای منفی OCPD وجود ندارد و پزشکان از داروهای مختلف برای درمان جنبههای خاصی از این اختلال استفاده میکنند.
جمعبندی
هیچ راهی برای پیشگیری از ابتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری وجود ندارد؛ اما همانطور که در این مقاله هم اشاره کردیم، روشهای متعددی برای بهبود این اختلال وجود دارند. استفاده از این روشها به افراد مبتلا به این اختلال و اطرافیان آنها کمک میکند تا مشکلات کمتری را در زندگی تجربه کنند و روزهای شادتری داشته باشند.